«من فیلتر شدم، پس هستم!!!» بواقع این می تواند روی دیگر همان قول معروف «من فکر می کنم، پس هستم» باشد، آن هم در شرایط کنونی جامعه ما که همچون برخی نظام های امتحان پس داده دهه های گذشته و بی توجه به سرانجام شوم آنها، قصد «قتل فردیت» و ذبح مفهوم «هویت فردی» را به پای «اراده ملی»، «روح ملی» و «پیشوا»یی به نام «توده» را دارد. لذا فیلتر شدن «من» و «وبلاگم» دقیقاً نشان دهنده تخطی از روند فوق است، چه آنکه در جوامعی که چنین روشی ترویج می شود، به طور ناخودآگاه و حتی شاید «خودآگاه»، «اندیشه منتقد» و حتی «مستقل» هم تقبیح می شود.
البته مسئله مهم در اینجا «من» و «وبلاگم» نیستیم، بلکه مسئله اصلی مسئله «دیالوگ» و «گفتگو»ست، آن هم گفتگو و دیالوگی «نو» و «تازه». زیرا وقتی که قصد آن داریم تا از «دیالوگی نو» صحبت کنیم در واقع نشان دهنده این است که با «فکر» و «اندیشه» ای جدید و جدا و مستقل از «اندیشه رسمی» و «تفکر حاکم» می خواهیم با مردم و جامعه وارد تعامل شویم و این «اندیشه نو» همان است که اراده حاکم بر جامعه با آن مخالف است و آن را مذموم می شمارد و هرآنکس که بر این راه رفت را به نحوی از انحا با انگ ها و اتهام های مختلف مورد نوازش و لطف قرار می دهد.
بر همین اساس، هرچند که به زعم برخی از دوستان، «چندان هم مهم نیستم» اما همین فیلترینگ های متعدد نشان دهنده آن است که مشی و مرامم اصلاً به مذاق اقتدارگرایان خوش نمی آید و همین سبب شده تا باز همچون برخی نظام های امتحان پس داده دهه های گذشته و بی توجه به سرانجام شوم آنها، راه «سرکوب فیزیکی» اندیشه و اندیشمندان را در پیش گیرند. لذا باید قبول کرد که به قول یکی دیگر از عزیزان این نتیجه طبیعی کار سیاسی در جوامعی مانند جوامع ایران است و من می گویم این نتیجه طبیعی هر «حرکت رو به جلو» در جامعه «خموده» ایران است و به قول شهید مطهری یکی از خصائص جامعه ما این است که تا حرکتی نکرده باشی، محترم هستی و تکریم می شوی اما به محض همین که شروع به حرکتی می کنی، سنگ اندازی ها شروع می شود و اصلاً نفس همین حرکت است که باعث می شود در جلوی پایت سنگ بیاندازند.(نقل به مضمون)
به همین دلیل و بر اساس اصل «هر که در این بزم مقرب تر است، جام بلا بیشترش می دهند»، من هم از این «جام های بلا» غمی به دل راه نخواهم داد و همچنان به شیوه و مرامم – حتی بیشتر از قبل- پایبند خواهم ماند و برهمین سبیل ادامه خواهم داد اما امید آن دارم تا روزی در این کشور «گفتگو» و «دیالوگ» را قدر نهند و هیچ کس را به دلیل اندیشه و طرز تفکرش فیلتر، زندانی یا از حقوق بدیهی محروم نکنند. «صد چو منی فدای آن روز!!!»